عشق پریشون شده دو حرفی...

الان یه هفته اس که مریض شدم و کلافه ام کرده چون از ورزش منو جا

گذاشته و منم خیلی حساسم به ورزشم هر روز که می گذره نمی تونم ورزش کنم

دیوونه میشم و می دونم علت مریض شدنم از کجاس من چون سر و کارم با سیستم

کارمندها هست و به ماوس کیبوردشون دس میزنم برای حل مشکل سیستمشون

اگر فیزیکی باشه و اگر نرم افزاری باشه با نت مانیتور حل می کنم و اصلا سمت

سیستمشون نمی رم :) یقین دارم که مریضی از انجا به من انتقال یافته :| منم که یادم

نمی مونه تند تند دستامو بشورم :( الانم داشتم از شدت سرفه خفه میشدم :|

خدایاااااا هیشکی رعایت نمی کنه همه بینیشون رو می کشن :( از این به بعد باید با خودم

الکل ببرم و قبل دست زدن به ماوس کیبورد ضد غفونیشون کنم :) حالا با این حال مریضم یاد

یه همکارم افتادم حسابدار بود اوایل زیاد توجه نمی کردم بهش یعنی فقط برای حل مشکلات

سیستمش می رفتم پیشش رفته رفته این لعنتی نشست به دلم اخه من تو میحط کارم با کسی

صمیمی نیستم چه دختر چه پسر فقط برای حل مشکلشون باشون حرف میزدم و تمام ولی این

لعنتی کم کم باش صمیمی شدم و همه جوره هواش رو داشتم یعنی سریعا مشکل سیستمش

رو حل می کردم باش حرف میزدم کاری می کردم بفهمه من ازش خوشم میاد

و مستقیم نمی تونستم بهش بگم که ازت خوشم اومده اونم توی میحط کار :)

نمی دونستم فهمیده یا نه تا اخر سر به دلیل مشکلاتی که داشت از اونجا در اومد و کلا رفت

حتی بهش زنگ هم زدم به بهانه ای گفتم که صندلیت خالیه جات خالیه دلتنگت هستیم ولی بازم

مستقیم نتونستم بهش بگم بابا من ازت خوشم میاد خلاصه نشد که نشد نمی دونم چه حکمتی هست

دس رو هر کی میذاریم یا میره یا یه اتفاقی می افته خدایا تو خودت شاهدی که من مظلومم :)

و خودت کسی را در مسیر زندگی من قرار بده امین :)